انتشارات پیشوک
جلد کتاب 88- کیکله رو آب برد/ دنیا رو خواب برد- چاپ سوم

88- کیکله رو آب برد/ دنیا رو خواب برد- چاپ سوم

قیمت: تومان

نویسنده:
داریوش جعفری

تصویرگر:
داریوش جعفری

گروه هدف:
خانواده

تعداد صفحه:
16

شابک (ISBN):
9786229853702‬

موضوعات: داستان کوتاه ، فرهنگ عامه ، مردم‌شناسی ، هنر ،

***

برنده‌ی هشتمین جایزه‌ی کتاب سال لرستان1400

***

چاپ سوم: زمستان 1401 (5000 جلد)

***

یکی نبود، یکی نبود، هیچ کس نبود، فقط خدا.
کیکِلَه و پَشْقَه کنار رودخانه‌ی خروشان در حال بازی، مسابقه، کَـلکـَل و خـوش‌گذرانی بودند. پشقه که کیکله را رقیبِ خود می‌دانست، ته دلش بدجوری آرزوی نابودی او می‌کرد. پس با زیرکی به کیکِلَه گفت: «تا حالا کف‌سواری کردی؟» جواب داد: «نه! کف‌سواری دیگه چیه؟!» پشقه گفت: «ای بابا! بازیِ به این با حالی رو چه‌طور نمی‌دونی!؟ کـافیه بپری رو یکی از حبـاب‌های رودخونه و موج‌سواری کنی و کیفشو ببری!» کیکِلَه بدون فکر، روی حبابی پرید و با ترکیـدن آن، کَلِّه‌پا شد و آب در چشم به هم زدنی او را با خود برد.
پشقه که حسابی ترسیده بود، تصمیم گرفت بازی در آورد. پس شیون و داد و هوار راه انداخت و بانگ برآورد: «هَوار آی هوار، هوار صدهزار، اُف بر این زمین، اُف بر روزگار.» سپس در خاک و خُل غلت ‌زد و غلت و غلت تا کنار سَنّیرکو رسید.

سنیرکو که هیچ وقت پشقه را آن قدر آشفته و ناراحت ندیده بود پرسید: «چی شده پشقه؟!» پشقه جواب داد: «وای نمی‌دونی؟! پشقه حیران شد، بسته زبان شد، از این مصیبت، دنیا ویران شد، طلای ناب بُرد، از دنیا تاب بُرد، پشقه خاک بر سر، کیکِلَه رو آب برد.»

سنیرکو بر سر خود کوبید و کوبید و کوبید تا جرقه‌ای در سرش افتاد و شروع به سوختن کرد. پشقه انتظار این واکنش را نداشت پس سراسیمه پا به فرار گذاشت…

 

سفارش تمام کتاب‌ها به صورت تلفنی امکان‌پذیر است و خرید شما از طریق پست پیشتاز به سراسر کشور ارسال می‌شود.


نظر دهید

ذخیره‌ی اطلاعات