بخشی از مقدمه‌ی کتاب:
…من پیگیریِ با مفاهیم كلی و پیچیده و مبهم بارت را كافی نمی‌دانم چرا كه در این مقولات همیشه دستاویزی برای توجیه و ابهام‌گویی هست كه مخل رسیدن به نتیجه است. به بیان دیگر در این مباحث این ظرفیت وجود دارد كه هیچ‌وقت به نتیجه نرسد. و اما دیگران از لایه‌های پنهان مقاله‌ی بارت غافل‌اند. در «مرگ مؤلف» لایه‌های پنهان و تاریكی خوابیده است كه با مقصود بارت سر سازش ندارند، من به صورت این قسمت‌های تاریك آب می‌پاشم، خواب در چشمانشان می‌شكند، به سطح مقاله فشار می‌آورند و مقاله شكسته می‌شود، من با این شیوه داور دوئل بارت با بارت هستم. و تنها در این صورت است كه در هر صفحه‌ی مقاله‌ی بارت، بارتی دیگر ظاهر می‌شود تا جایی‌كه گویی بارت در مقابل آیینه‌ای مقاله را می‌نویسد و بارت درون آیینه سطر به سطر مقاله را خط خطی كرده و از آن سوی آیینه بر خلاف بارت بیرونی قلم می‌زند. مقاله‌ی «مرگ مؤلف» در جدال این دو بارت نا همزاد افشا شده و در هم شكسته می‌شو د. با این‌كه كار اصلی من ایجاد همین مقابله‌ی درون متنی است ولی قبل از آن ناگزیر به بیان كلی و مجمل پروسه‌ی تألیف و مراتب گوناگون آن كه باعث تفاوت و گوناگونی مؤلفین می‌شود پرداخته‌ام چرا كه به نظرمن ایراد اصلی بارت در این مقاله «همسان انگاری» تألیف و مؤلف است…