مقدمه
به نام خداوند جان و خرد
زبان و ادبیات، محل تجلی اندیشه و آرمانها، فرهنگ، تجارب و روحیات یک جامعه است. انسانها در گذر زمان، از زبان برای انتقال پیامها، عواطف و افکار خویش بهره جستهاند و از ادبیات که زبان برتر است به عنوان ابزاری در انتقال بهتر، بایستهتر و مؤثرتر اندیشهی خود استفاده کردهاند. ادبیات، در تلطیف احساسات، پرورش ذوق و ماندگار کردن ارزشها و اندیشهها سهمی بزرگ و عمده بر دوش داشته است. به همین دلیل هر اندیشهای که در قالب مناسب خویش ریخته شود پایا و مانا خواهد بود.
ادبياتِ پر بار و غنیِ جغرافیای زبان پارسی، چنان گسترده و پر بار است که هر کسی در هر زمانهای میتواند با تلاش پيگير، گوهرهای نابی را از اين دريای بيکران بهدست آورد. در فرهنگ و ادبياتِ حوزهی ادبی پارسی، از روزگارانقديم تا امروز، نیکبختانه تعداد زنان و مردان فرهيخته، متفکر و انديشهور، اندک نبوده و نيست.
خوشبختانه به واسطهی ارتباطِ فرهنگی نزدیکی که با کشور دوست – ایران – داشتم، با شاعران و فرهنگیان این خطه نیز آشناییهای خوبی حاصل نمودم و در این بین بانو «بهار آبروشن» از جمله مشتاقان و فرهنگدوستانی بود که علاقهی فراوانی به شعر و ادبیات داشتند و در این حیطه تلاشهای قابل توجهی انجام دادهاند. در مدت محدود آشنایی، اشعار ایشان را سرشار از عواطف و احساسات عمیق انسانی دیدم که از قلب و احساس یک انسان آگاه و تحصیلکرده جلوه کرده بود، دردی در اشعار ایشان تجلی یافته که نزدیکی زیادی با احوال بنده داشت، به همین منظور هنگامی که کتاب شعر ایشان به دست بنده رسید، پس از مطالعهای عمیق دریافتم که ایشان در غزل دست بالایی داشته است و روح هنری هزارسالهی غزل را به خوبی میتوان در محتوای اشعار وی دریافت. بانو آبروشن زبان خاص خویش را داشته که بیشتر در کنار بیان دردها، از شادیها و روزهای خوب سخن زده است. این ویژگی از جمله بارزترین خصوصیات شعری ایشان محسوب میشود که امیدوارم این روحیه تا همیشه در کارش زنده بماند و اشعارشان همانند رودی روان، پاینده و جاری باشد.
همچنان چاپ این اثر را به جامعه ادبی زبان فارسی تبریک و تهنیت عرض مینمایم و از خداوند متعال موفقیتهای مزید این شاعرهی ارجمند را تمنا دارم.
با احترام
عارف بسام – زمستان 1400